جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
عملیات پنهانی/ داستان فروپاشی شوروی
کتاب «عملیات پنهانی»، داستان فروپاشی شوروی، نوشته فردریک فورسایت، به همت نشر نشانه به چاپ رسیده است. حکایت وقایع پیشآمده در شوروی سابق، حکایاتی است پرفرازونشیب، فورسایت بر مبنای تحقیقات اجتماعی خود معتقد است که در جرایم بزرگ، بیش از اینکه به پیچیدگی روانی افراد تکیه کنیم، باید به وسواسها و دقت برنامهریزی و توطئهچینی آنها توجه نماییم. کتابهای او اطلاعات دقیقی از پولشویی، رد گم کردن پولی به سبک مافیا، نحوهی انتقال قاچاقچی اسلحه و مهمات از مرزهای بینالمللی، سرقت استادانهی هویت اشخاص (مرده و زنده) و ... را به مخاطب میدهد. از دیدگاه او، زندگی همچنان صحنههای بیرحمانهای پیش رو دارد و مردم عادی و بیگناه، قربانیان آسانی برای افراد شریر به شمار میآیند. او میگوید: «دنیای ما ترکیب شده از شکارچیهای انسان و شکارهای انسانی. در این دنیای بیرحم، تنها قویها هستند که پیروز میشوند . ضعیفها قربانی و بازندهاند.» البته او بدین وسیله، مردم عادی را به احتیاط و حواس جمعی بیشتر در برابر نیروهای اهریمنی دعوت میکند. به همین لحاظ، کتابهایش اطلاعات زیادی به مردم عادی میدهد تا چشمبسته به دام آن شریران و جنایتکاران نیفتند. در کتاب عملیات پنهانی، پشت پردهی وقایع شوروی سابق و مجموعه رخدادهایی که سبب فروپاشی این کشور شد، در قالب داستان، روایتپردازی شده است.فردریک فورسایت
قسمتی از کتاب عملیات پنهانی:
در فصل تابستان بود که بهای یک قرص نان به یک میلیون روبل رسید. این سومین تابستانی بود که کمیابی محصولات، مردم را آزار میداد و دومین سال تورم فوقالعادهی قیمتها بود. در فصل تابستان بود که در کوچه پس کوچههای شهرهای ایالتی، برای نخستینبار، مردم از فرط گرسنگی جان دادند. در همان تابستان بود که رئیسجمهور در اتومبیل خود دچار حملهی قلبی شد و به علت دور بودن از مراکز کمکرسانی، کسی نتوانست جان او را نجات دهد و باز در همان سال بود که یک مأمور نظافت سند مهمی را از دفتر کاری دزدید. پس از آن ورق برگشت. این جریان به تابستان ۱۹۹۹ باز میگردد. در بعدازظهر یک روز به غایت گرم و طاقتفرسا، دربان ساختمان نخستوزیری با صدای بوق ممتد یک اتومبیل دولتی، چرتش پاره شد و با یک خیز از اتاقک نگهبانی بیرون جست تا دروازهی خروجی را برای عبور دو اتومبیل، که پشت سر هم میآمدند، باز کند. گارد محافظ رئیسجمهور، شیشهی سمت خود را پایین کشید و به دربان فرمان خبردار داد. اتومبیل مرسدس سیاهرنگ مدل ۶۰۰ رئیسجمهور از زیر تاقی دروازه عبور کرد و وارد میدان استارایا پلوشاد شد و پشت سر آن، اتومبیل چایکا حامل محافظان ریاستجمهوری، آن را دنبال نمود و دربان بختبرگشته که هنوز آثار چرت پارهشده در وجناتش پیدا بود، هنگام عبور اتومبیل دوم، سلام نظامی دیگری برای محافظان بالا انداخت با آرزوی آنکه مورد قبول واقع افتد. پس از آن، دو اتومبیل از نظر دور شدند. رئیسجمهور تنها در صندلی عقب مرسدس نشسته و در افکار خود غوطهور بود. رانندهی نظامی او پشت رل و در کنارش محافظ ویژهی او از گروه نظامی آلفا نشسته بودند. هنگامی که آخرین بخش مسکونی و ملالانگیز حومهی مسکو را پشت سر نهاده و به محیط طبیعی و درختان و مزارع سرسبز رسیدند، طبیعت احوال رئیسجمهور به جای آنکه به تبع آن، خوش و خرم گردد، به نهایت افسردگی خود رسید. در طول سه سالی که به قدرت رسیده و جانشین بوریس یلسین بیمار شده بود، کار مملکت به فقر و فاقه کشیده و شیرازهی امور آن به کل از هم گسیخته شده بود. این سه سال، نکبتبارترین دوران زندگی او به شمار میآمد. عملیات پنهانی با ترجمه جلال رضاییراد در ۸۰۵ صفحه رقعی با جلد سخت چاپ و با قیمت ۱۲۰ هزار تومان روانهی کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...