جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

صدام/ سرگذشت دیکتاتوری با منش استالین

صدام/ سرگذشت دیکتاتوری با منش استالین مجموعه‌ی ۲ جلدی صدام (از ظهور تا سقوطش -زندانی در کاخ خودش)، نوشته‌ی کان کاگلین و ویل باردنورپر، به همت نشر ثالث به چاپ رسیده است. از بین کتاب‌های زیادی که درباره‌ی صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق چاپ شده، کتاب «صدام، از ظهور تا سقوطش»، نوشته‌ی کان کاگلین اثر مهمی است. کاگلین روزنامه‌‌نگار و پژوهشگری است که برای رسانه‌های بریتانیایی و امریکایی کار می‌کرد و در زمان صدام بارها برای تهیه‌ی گزارش و خبر به عراق سفر کرده بود و به همین دلیل، شناخت دست‌ اولی از موضوع کتابش دارد. نخستین چاپ کتاب «صدام، از ظهور تا سقوطش» با استقبال گسترده‌ی خوانندگان و منتقدان روبه‌رو شد و بلافاصله در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های بریتانیا قرار گرفت. کاگلین پس از سرنگونی صدام، چند فصل تازه به کتابش افزود و آن را کاملاً بازنویسی کرد. این کتاب زندگی صدام را گام‌به‌گام تعقیب می‌کند؛ از هنگامی که کودکی یتیم در روستایی فقیر بود تا دوران جوانی و فعالیت در حزب بعث، غصب قدرت و سپس جنگ با ایران و تجاوز به کویت و سرانجام شکست از امریکا و پاسخگویی در دادگاه به اتهام جنایت‌های جنگی و جنایت علیه بشریت. کتاب «صدام، از ظهور تا سقوطش» گرچه دربرگیرنده‌ی تمام دوران زندگی صدام و مقاطع حساس حیات سیاسی‌اش است، درباره‌ی سه سال پایانی زندگی او و اسارتش در چنگ امریکایی‌ها اطلاعات چندانی به خواننده نمی‌دهد. کتاب دومِ این مجموعه با عنوان «صدام، زندانی در کاخ خودش»، نوشته‌ی ویل باردنورپر، تمرکزش بر دورانی است که صدام در زندان امریکایی‌ها، در زیرزمین کاخ سابق خودش، به سر می‌بُرد. کتاب باردنورپر، که در ۲۰۱۸ چاپ و منتشر شده، از ستایش‌شده‌ترین کتاب‌های سال بود. فقط کافی است نگاهی به انبوه نقدهای مثبتی که به این کتاب شده بیندازید تا از ارزش آن آگاه شوید. به‌هر‌حال، دو کتاب «صدام، از ظهور تا سقوطش» و «صدام، زندانی در کاخ خودش»، در کنار یکدیگر می‌توانند شما را به بهترین شکل ممکن با زندگی صدام از تولد تا اعدام آشنا کنند. صدام یکی از مهیب‌ترین دیکتاتوری‌های تاریخ مدرن را در عراق برقرار کرد. او فرزند خلف استالین بود و با اینکه هیچ باوری به آموزه‌های کمونیستی نداشت، اما روش‌های استالین را برای غصب و حفظ قدرت سیاسی بسیار می‌پسندید و به آن‌ها عمل می‌کرد. حکومت وحشتی که صدام در عراق برقرار کرد، سرانجام با دخالت مستقیم ایالات متحده امریکا و متحدانش ساقط شد. بااین‌حال، سقوط صدام، برخلاف همه‌ی پیش‌بینی‌ها، منجر به برقراری دموکراسی، حکومت قانون و صلح و آشتی در عراق نشد. تا وقتی ملتی آمادگی ساقط کردن دیکتاتورش را نداشته باشد، دخالت خارجی برای برانداختن دیکتاتور الزاماً نمی‌تواند منجر به نتیجه‌ی مثبت شود. موقعی که نیروهای ائتلاف، به رهبری ایالات متحد امریکا، عراق را اشغال و صدام را ساقط کردند، عملاً هیچ گزینه‌ی واقعی و جدی‌ای برای اداره‌ی کشور وجود نداشت. همین امر عراق را سال‌ها و دهه‌های متمادی درگیر انواع خشونت‌های مذهبی، قومی و نژادی کرد و در مقطعی حتی نیروهای افراطی داعش را بر بخش‌های مهمی از این کشور حاکم کرد. مردم عراق گرچه از سرنگونی دیکتاتور خون‌ریز و بی‌رحمشان شاد و خرسند بودند، اما آشوب، ناامنی، فساد اقتصادیِ حاکمان تازه و ناکارآمدی دولت‌های ضعیف عراق کام آن‌‌ها را تلخ کرد و البته داستان عراق و مصایبش همچنان ادامه دارد.

قسمتی از کتاب صدام؛ از ظهور تا سقوطش:

دکتر علا بشیر، که تقریباً بیست سال پزشک مخصوص صدام بود، می‌گوید: «صدام را خوب به یاد دارم. او زندگی واقعاً ساده‌ای داشت. بارها دیدم که روی تشکی بر کف زمین خوابیده است. رفتار صدام مثل هر عراقی دیگری بود. بارها دیدم که مشغول غذا درست کردن برای بادیگاردهایش بود. او در خانه‌های معمولی زندگی می‌کرد و به‌ندرت در کاخ‌هایی که ساخته بود زندگی کرد.» این رضایت و قناعتِ غافلگیرکننده‌ی صدام می‌تواند دلایل دیگری هم داشته باشد. سازوکارِ دادگاه نهایی صدام در دست بررسی بود و هنوز زمان زیادی تا برگزاری این دادگاه مانده بود. خیال صدام، حداقل برای مدت کوتاهی راحت بود. او طی دهه‌های گذشته مدام نگران حفظ جانش بود اما حالا در زندان می‌توانست برای اولین‌بار احساس امنیت کند و شب‌ها راحت بخوابد. در واقع، می‌توان گفت دیکتاتور سابق عراق در زندان بیش از هر زمان دیگری احساس امنیت می‌کرده است. صدام از دوران کودکی، که تمام مدت مجبور بود در برابر ضربه‌های پدرخوانده‌ی زورگویش جاخالی بدهد، تا زمان دستگیری‌اش، هیچ دوره‌ی آرام و امنِ طولانی‌مدتی را در زندگی‌اش تجربه نکرده بود. برای مردی که به‌زحمت از چندین توطئه‌ی قتل جان سالم به در برده، بیشترِ دوران بزرگسالی‌اش را در جنگ‌های فاجعه‌بار خارجی صرف کرده، در نزاع‌های بی‌رحمانه‌ی داخلی بر سرِ تصاحب قدرت شرکت کرده و درنهایت از ترس دستگیری دست به فراری نومیدانه زده بود، زندگی در زندان می‌توانست شبیه تجربه‌ی یک زندگی امن و آرام باشد؛ حداقل برای دوره‌ای کوتاه. نیمه‌شبی دکتر الیس در اتاقش استراحت می‌کرد که شنید کسی در می‌زند. او در کامپیوترش مشغول تماشای یک فیلم کمدی ابلهانه بود و خوش نداشت به دنیای واقعی برگردد. الیس هیچ‌وقت خاطره‌ی خوبی از این مراجعات نیمه‌شبی نداشت. آهی کشید و از سرِ اکراه از تخت ارتشی‌اش پایین آمد و سلانه‌سلانه رفت که در را باز کند. یکی از نگهبان‌های امریکایی صدام پشتِ در بود. او به اطلاع دکتر الیس رساند که حال دیکتاتور خوب نیست و درخواست پزشک کرده است. الیس که به عالم واقعی برگشته بود، بیرون آمد و مسیر کوتاه اتاقش تا محل نگهداری صدام را در زیر نور ماه طی کرد. او پس از ورود به سلول صدام از او پرسید چه مشکلی برایش پیش آمده است. صدام گفت شکمش درد می‌کند. الیس معمولاً از دست زندانیانی که برای چیزهای پیش‌پاافتاده و عادی‌ای مثل ترش کردن معده، مزاحم استراحت شبانه‌اش می‌شدند عصبانی می‌شد، اما تصمیم گرفت در مورد صدام استثنا قایل شود و بر او سخت نگیرد. صدام تا این زمان به‌ندرت گفته بود درد و ناراحتی‌ای دارد. الیس برای رفع ترشی معده‌ی صدام چند داروی بدون نسخه را پیشنهاد کرد تا صدام از میان آن‌ها یکی را انتخاب کند. مرد عراقی درنهایت قرص‌های تامز را انتخاب کرد. صدام به محض خوردن این قرصِ آنتی‌اسید لحظاتی به فکر فرورفت. او کمی بعد، از عالم فکر و خیال بیرون آمد و به الیس گفت: «یادم هست موقعی که دخترم بچه بود شکم‌درد شدیدی گرفت و من عین همین قرص‌های تامز را به او دادم.» صدام برای اینکه تردید دکتر را رفع کند، گفت: «البته چون بچه بود، قرص را نصف کردم.» خیلی زود موج خبرهای بدی که از سنت‌لوئیس می‌رسید باعث شد الیس از کائنات صدام خارج شود و تلاش‌هایش برای سردرآوردن از روان‌شناسی آن مرد عراقی ناکام بماند. ریتا، همسر الیس، ایمیل زده بود که حال مادر الیس خیلی بد است و او می‌خواهد پسرش را ببیند. الیس تلاش دیوانه‌وار خود را برای گرفتن مرخصی به منظور سفری اضطراری به خانه آغاز کرد. او حین همین تلاش فرصت کوتاهی به دست آورد تا با بیمارستانی که مادرش در آن بستری بود تماس بگیرد و با مادرش صحبت کند. او کلماتی از آن سوی خط شنید که هیچ پسری -مخصوصاً پسری که هزاران کیلومتر دورتر در منطقه‌ی جنگی به سر می‌برد- دوست ندارد آن را بشنود: «خیلی متأسفم آقای الیس، مادرتان فوت کرده است. خیلی متأسفم.» احساس گناه شروع کرد به فرسودن الیس از درون. غم و افسردگیِ الیس به دلیل احساسات پیچیده‌ی او درباره‌ی مأموریت عجیبش در عراق دمادم تشدید شد. پذیرش این موضوع برایش سخت بود که او با ارائه‌ی خدمات پزشکی به مردی که متهم به جنایت جنگی بود و دیر یا زود اعدام می‌شد ظاهراً داشت به کشورش خدمت می‌کرد؛ اما نتوانسته بود به مادر مریضِ خودش که در آستانه‌ی مرگ بود کوچک‌ترین کمکی کند. صدام را بیژن اشتری ترجمه کرده و کتاب حاضر در یک دوره‌ی دو جلدی در قطع وزیری با جلد سخت و قیمت ۲۵۰ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.