سینما-اقتباس: تصویر دوریان گری

دوریان گری، فیلمی است محصول سال ۲۰۰۹ سینمای انگلستان به کارگردانی الیور پارکر. فیلم که بر اساس رمان تصویر دوریان گری نوشته‌ی اسکار وایلد ساخته شده است، از نهمین روز سپتامبر سال ۲۰۰۹، اکرانش در انگلستان آغاز شد. در این فیلم ۱۱۲ دقیقه‌ای بازیگرانی همچون بن بارنز، کالین فرث، ربکا هال و مایکل کالکین نقش آفرینی کرده‌اند. تصویر دوریان گری، شاهکار اسکار وایلد، نابغه‌ی زبان و ادبیات انگلیسی ست. دوریان گری خوش چهره‌ترین جوان دوران خویش بود و روزی که نقاشی تابلویی از او کشید، خود به زیبایی تصویرش حسادت کرد و حاضر شد روحش را به شیطان بفروشد، به شرط آن که خودش همیشه جوان بماند. ولی در عوض، تابلو رو به پیری گذارد و چنین شد که تا سالیانی دراز او همچنان جوان ماند، اما تابلو...

قسمتی از رمان تصویر دوریان گری:

روز بعد لرد هنری واتن از خیابان کرزن گذشت، وارد خیابان البانی شد و به دیدار دایی‌اش لرد فرمور رفت. پیر مجردی خوش برخورد و البته کمی خشک که دنیای خارج او را خودخواه می‌دانست، زیرا که منافع ویژه‌ای از وی حاصل نمی‌کرد. اما جامعه او را سخاوتمند می‌شمرد زیرا کسانی را که سرگرمش می‌کردند می‌خوراند. پدر وی سفیر انگلیس در مادرید بود، آن هنگام که ملکه ایزابلا جوان بود و کسی پریم را نمی‌شناخت. اما ایشان در یک لحظه‌ی بحرانی از روی دمدمی مزاجی از امور دیپلماتیک کنار کشیدند زیرا که سفارت پاریس را به ایشان پیشنهاد نکردند؛ در صورتی که ایشان از نظر تولد و خانواده، و از نظر انگلیسی بودن، و از نظر داشتن میل شدید به خوشگذرانی، خود را شایسته‌ترین فرد برای تصدی مقام سفارت در پاریس می‌دانستند. پسر وی، که منشی پدر بود به دنبال استعفای پدر، ابلهانه استعفا کرد. البته در آن زمان این استعفا ابلهانه جلوه می‌کرد. چند ماهی بعد که لقب لردی را از پدر به ارث بردند، بر آن شدند که اوقات شریف را به تتبع و پژوهش در اشراف سالاری بگذرانند، یعنی که تنبلی پیشه کنند و دست به سیاه و سفید نزنند. این حضرت لرد دو خانه‌ی دو طبقه‌ی ویلایی داشتند ولی نتیجه گرفتند که یک اتاق ایشان را بس است، چه، کم دردسر بود و خوراکشان را هم در باشگاه میل می‌فرمودند. ایشان توجهاتی نیز به معدن‌های زغالشان در میدلند معطوف می‌فرمودند. ایشان اشتغال به معدن داری سر و پا کثیف کن را این گونه توجیه می‌فرمودند که با کار زغال، پولکی حاصل می‌شود تا جنتلمن لندنی با آن هیزم تمیزی تمیزی بخرد و در اجاق خانه‌اش بسوزاند. در امور سیاست ایشان دیدگاه حزب محافظه کار را داشتند، اما وقتی محافظه کارها در راس قدرت بودند ایشان دیدگاهشان را عوض می‌فرمودند و محافظه کاران را یک گله تندروی افراطی قلمداد می‌فرمودند. ایشان قهرمانی بزرگ در نظر خدمتکارشان بودند، که به ایشان زور می‌گفت؛ اما در نظر بعضی از خویشاوندان مایه‌ی وحشت بود، زیرا که وی به ایشان زور می‌گفت. به تلافی زورگویی خدمتکار. فقط انگلستان می‌توانست چنان چیزی را پس بیاندازد و او هم هر روز می‌گفت که کشور در دست سگ‌ها افتاده. اصول اعتقادی جناب لرد کاملا کهنه و املی بود، اما در مورد خودپرستی ایشان می‌شد کتاب‌های مفصلی نوشت. هنگامی که لرد هنری به درون اتاق رفت، دایی جان را دید که با پالتو شکار نشسته، سیگار برگ دود می‌کنند؛ روزنامه تایمز را می‌خوانند و فحش و فضیحت می‌دهند. چه چیز تو رو صبح به این زودی به اینجا کشانده هری؟ تصور می‌کردم شما تی تیش مامانی‌ها قبل از دو بیدار نمی‌شید، و قبل از پنج هم نامرئی هستید. دایی جورج، آمدنم فقط به دلیل محبت فامیلی‌ست، اطمینان داشته باشید. آمده‌م چیزی از شما بیرون بکشم. لرد فرمور چینی به ابرو انداخت و گفت: پول، تصور می‌کنم. بسیار خوب بنشین و همه چیز رو برام تعریف کن. جوان‌ها امروزه خیال می‌کنند که پول همه چیزه. لرد هنری که دکمه‌ی لباسش را مرتب می‌کرد، زیر لب گفت: بله...و وقتی بزرگ‌تر شدند می‌فهمند که درست خیال می‌کردند!