جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

راهبی که فِراری‌اش را فروخت!/ داستانی درباره‌ی برآوردن آرزوها و رسیدن به خوشبختی

راهبی که فِراری‌اش را فروخت!/ داستانی درباره‌ی برآوردن آرزوها و رسیدن به خوشبختی
کتاب «راهبی که فِراری‌اش را فروخت» نوشته‌ی رابین شارما، به همت نشر امضا به چاپ رسیده است. خوانندگان ایرانی شاید با نام‌هایی چون آنتونی رابینز، برایان تریسی و دیگر نویسندگان عرصه‌ی موفقیت و تسلط بر نفس، بیشتر از نام رابین شارما آشنایی داشته باشند. احتمالاً این به خاطر ترجمه‌های فراوانی است که از آثار این نویسندگان به فارسی در دسترس بوده است و نبود ترجمه‌ای از کارهای رابین شارما باعث ناشناخته ماندن این نویسنده و مشاور بزرگ موفقیت در ایران شده است؛ اما نکته‌ای که ممکن است باعث تمایز رابین شارما از دیگر نویسندگان شده باشد، علاقه‌اش به پژوهش در رشد و ارتقای شخصی بوده که او را بر آن داشته تا قریب به ده سال، به تحقیق در فلسفه‌ی کهن مذاهب شرقی و فلسفه‌ی غربی، از نورمن وینسنت پیاله گرفته تا وین دایر، بپردازد. این طبعاً باعث شده که رهنمودهای شارما تلفیقی از فلسفه‌های غربی و شرقی باشد و احتمالاً برای خواننده‌ی ایرانی مطبوع‌تر و عملی‌تر خواهد بود. رابین شارما متولد ۱۹۶۵ میلادی است و اصلیت هندی دارد. پدرش بومی ایالت هندی جامو و کشمیر است. مادرش نیز اصلیت هندی دارد و در نایروبی کنیا بزرگ شده است. رابین در یکی از شهرهای کوچک سواحل شرقی کانادا، که جمعیتی حدود دو هزار نفر دارد، بزرگ شد. او فارغ‌التحصیل مدرسه‌ی حقوق دالهوزیه در هالیفاکس در نووا اسکوتیاست. شارما قبل از اینکه نویسنده باشد، وکیل است. او با دو فرزندش کُلبی و بیانکا زندگی می‌کند. رابین شارما نویسنده‌ی بسیاری از کتاب‌های پرفروش و کارشناس رهبری و توسعه‌ی شخصی است. نظریه‌های او درباره‌ی تسلط بر نفس و فضیلت سازمانی به میلیون‌ها نفر در ۳۵ کشور جهان و شرکت‌هایی نظیر فدکس، نایکی، آی بی ام، جنرال موتورز و پاناسونیک کمک کرده است. راهبی که فراری‌اش را فروخت، غیر از ایران در ۳۵ کشور جهان منتشر و به ۴۰ زبان ترجمه شده است. این کتاب هم‌اکنون در بسیاری از کشورها جزء پرفروش‌ترین کتاب‌هاست.

قسمتی از کتاب راهبی که فِراری‌اش را فروخت:

وقتی بچه بودم، رؤیاهای بزرگی در سر داشتم. خودم را یک قهرمان ورزشی یا یک بازرگان ثروتمند تصور می‌کردم. واقعاً باور داشتم که می‌توانم آن چیزی که می‌خواهم باشم. همچنین احساسم را هنگامی که پسری جوان در سواحل همیشه آفتابی غرب بودم به یاد می‌آورم. سرگرمی به شکل لذت‌های ساده به سراغم می‌آمد. در بعد از ظهری باشکوه، در آب شنا می‌کردم یا در میان درختان دوچرخه‌سواری می‌کردم. حس کنجکاوی فراوانی برای زندگی داشتم. یک ماجراجو بودم. هیچ محدودیتی برای چیزی که آینده برایم به ارمغان خواهد آورد، نبود. به‌راستی فکر می‌کنم در این پانزده سال، چنین آزادی و لذتی حس نکرده‌ام. چه اتفاقی افتاده؟ شاید آن زمان که بزرگ شدم و از آنچه بودم دست کشیدم و آن‌طور که بزرگ‌ها باید رفتار کنند، رفتار کردم، رؤیاهایم را فراموش کردم. شاید زمانی که به مدرسه‌ی حقوق رفتم و آن‌طور که وکلا باید حرف بزنند، حرف زدم، آن احساس‌ها را فراموش کردم. درهرحال، آن بعدازظهر که جولین در کنار من بود و سفره‌ی دلش را با یک فنجان چای سرد برای من گشوده بود، مرا وادار کرد که دیگر زمان را صرف پول درآوردن نکنم و به جای آن زمان بیشتری را صرف خلق کردن یک زندگی واقعی کنم. جولین گفت: «انگار من تو را مجبور کردم که به زندگی‌ات فکر کنی. برای یک تغییر، به رؤیاهایت فکر کن؛ درست مثل زمانی که بچه‌ی کوچکی بودی. جوناس سالک این را به بهترین وجه گفته: من رؤیاها و کابوس‌هایی داشته‌ام و به خاطر رؤیاهایم بر کابوس‌هایم غلبه کرده‌ام. «جان، به خودت جرئت بده که گرد و غبار آرزوهایت را بزدایی. دوباره به زندگی احترام بگذار و از شگفتی‌های آن تجلیل کن. از قدرت ذهن خودت آگاه شو تا توان انجام دادن کارها را داشته باشی. وقتی این کار را انجام دهی، جهان با تو هم‌پیمان می‌شود تا تغییراتی جادویی در زندگی خود ایجاد کنی.» راهبی که فراری‌اش را فروخت را حسین صداقت ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۲۹۴ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۴۵ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.