جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
دفتر بزرگ به روایت کریستوف
دفتر بزرگ نوشته آگوتا کریستوف، حلقه اول سه گانهی دوقلوهای این نویسنده مجاری الاصل با ترجمه قاسم صنعوی به همت انتشارات ناهید به چاپ رسیده است. در شهر بزرگ، جنگ غوغا میکند. زنی به منظور در امان داشتنِ دو پسر دو قلویش، آنان را به شهری کوچک میبرد و به مادربزرگ خسیس، شرور و کثیفشان میسپارد. دو کودک که به خود وانهاده شدهاند، یاد میگیرند که بر سرما، گرسنگی و شقاوتهای روزمره غلبه کنند. دو کودک غول آسا و در عین حال جذاب که نزد خود آموزش میبینند و میخواهند واقع بین باشند، هرگونه اخلاق و حتی ارزش را طرد میکنند و ناخواسته برای خود اخلاق و ارزشهای تازهای میآفرینند. کتاب "دفتر بزرگ" زمانی شهرت بیشتری یافت که در یکی از روزهای سال ۲۰۰۰ ماموران پلیس، کلاس سوم دبیرستانی در شهر ابویل فرانسه را تعطیل کردند تا دبیر کلاس را به کلانتری ببرند. علت شکایت شماری از اولیای شاگردان بود که اعلام میکردند دبیر مذکور به شاگردانش توصیه میکرده که دفتر بزرگ را بخوانند، و این امر زمانی روی میداد که این اثر در بسیاری از دبیرستانها چون یکی از آثار کلاسیک معاصر معرفی میشد. با پشتیبانی بسیاری از روشنفکران و آموزگاران فرانسه از دبیر مذکور و نیز مداخله وزیر آموزش ملی، ماجرا پایان یافت. فیلمی که در سال ۲۰۱۳ از روی این اثر تهیه شد، جزو نه فیلم برگزیده زبانهای خارجی در اسکار ۲۰۱۴ شد.در قسمتی از کتابِ دفتر بزرگ میخوانیم:
نزد آقای کشیش میرویم. در کنار کلیسا در خانه بزرگی که منزل کشیش نام دارد زندگی میکند. طناب زنگوله را میکشیم. پیرزنی در را باز میکند: -چه میخواهید؟ -میخواهیم آقای کشیش را ببینیم. -برای چه؟ -برای کسی که نزدیک است بمیرد. پیرزن ما را به سرسرایی هدایت میکند. به دری میکوبد. فریاد میزند: -آقای کشیش، برای مراسم تدهین نهایی است. صدایی از پشت در برمیخیزد: -الان میآیم. منتظرم بمانند. چند دقیقه منتظر میمانیم. مردی بلند بالا و لاغر با چهرهای جدی از اتاق بیرون میآید. نوعی شنل سپید و طلایی روی لباس تیره دارد. از ما میپرسد: -کجاست؟ چه کسی شما را فرستاده؟ -دهن خرگوشی و مادرش. میگوید: -از شما نام درست این افراد را میپرسم. -نام درستشان را نمیدانیم. مادر، کور و کر است. در آخرین خانه شهر اقامت دارند. بر اثر گرسنگی و سرما در شرف مردن هستند. کشیش میگوید: -با آنکه این افراد را مطلقا نمیشناسم، آمادهام که تدهین نهایی را دربارهشان به عمل بیاورم. برویم. راهنماییام کنید. میگوییم: -هنوز به تدهین نهایی نیاز ندارند. به کمی پول احتیاج دارند. ما برایشان هیزم، چند سیب زمینی و لوبیای خشک بردهایم، ولی کار بیشتری نمیتوانیم بکنیم. دهن خرگوشی ما را به اینجا فرستاده. گاهی به او پول میدهید. کشیش میگوید: -ممکن است. من به خیلی از فقیرها پول میدهم. همه را نمیتوانم به خاطر بیاورم. بگیرید! در زیر شنلش به جست و جو میپردازد و کمی سکه به ما میدهد. آن را میگیریم و میگوییم: -این کم است. خیلی کم است. حتی برای خریدن یک گرده نان هم کافی نیست. میگوید: -متاسفم. خیلی فقیر وجود دارد و مومنها تقریبا دیگر پیشکش نمیکنند. در حال حاضر همه دچار دشواری هستند. بروید و خدا خیرتان بدهد! دفتر بزرگ با ترجمه قاسم صنعوی در ۱۷۳ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۲۸ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...