جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

دزد پادگان/ برنده جایزه پِن در زبان فارسی

دزد پادگان/ برنده جایزه پِن در زبان فارسی رمان دزد پادگان از مجموعه ادبیات داستانی نشر بیدگل اثر توبیاس وُلف به همت نشر بیدگل به چاپ رسیده است. سه سرباز جوان آمریکایی همزمان با جنگ ویتنام در پادگانی با همدیگر دوست می‌شوند. با گذر زمان آنچه را در خود می‌یابند در دیگری هم می‌بینند. آنها می‌خواهند چیزهای تازه‌ای را تجربه کنند، هرقدر هم که این چیزها خطرناک باشد. اما مشکل آنجا آغاز می‌شود که دزدی‌هایی در پادگان اتفاق می‌افتد و آنها بی اختیار به یکدیگر سوءظن پیدا می‌کنند. توبیاس ولف زاده سال ۱۹۴۵ در آلاباما آمریکا، از جمله نویسندگانی است که در طول کارنامه خود، جوایز ادبی بسیاری همچون جایزه اُ هنری، جایزه پِن و جایزه فاکنر را از آن خود کرده است. به قول ریموند کارور؛ توبیاس ولف یک جورهایی به رازهای مشترک ما پی برده است و ظاهرا مصمم است که هرچه را می‌داند به زبان بیاورد.

توبیاس وُلف

در قسمتی از کتاب دزد پادگان می‌خوانیم:

ما سه تا چند روزِ بعد را این ور و آن ور پرسه می‌زدیم و وقت تلف می‌کردیم. یک شب به سینمایی در شهر رفتیم، اما لوییس با یک بند حرف زدن خرابش کرد. انگار هیچ‌وقت توی زندگی‌اش فیلم ندیده بود. وقتی هواپیمایی روی صفحه سینما ظاهر می‌شد، می‌گفت: هواپیما. وقتی کسی کتک می‌خورد، می‌گفت اوخ! شب بعد رفتیم بولینگ و لوییس آن را هم خراب کرد. مجبور بود با دست چپ کار کند، چون دست راستش هنوز ورم داشت و توپش دائم می‌افتاد توی شیار. از نظر ردیف بغل دستی ما بامزه بود، اما اعصاب من را حسابی به هم ریخته بود. البته خودم هم اوقاتم تلخ بود. مادرم روز بعد از چهارم ژوئیه زنگ زد که بهم بگوید ماشین در منطقه بولیناس کالیفرنیا پیدا شده. دو تا هیپی تویش زندگی می‌کردند. گفته بودند کیث ماشین را به آنها فروخته اما خبر نداشتند که خودش کجا رفته است. آنها کیث را اتفاقی توی خوابگاهی سرراهی در برکلی دیده بودند. وقتی مادرم گفت خوابگاه سرراهی، با خودم گفتم خدای بزرگ. به عینه می‌دیدم که چه اتفاقی افتاده. مادرم پاک از خود بی خود شده شده بود. گفت که می‌خواهد کارش را ول کند و با اتوبوس به سان فرانسیسکو برود. ممکن است کیث توی دردسر افتاده باشد. ممکن است گرسنه باشد. ممکن است مریض باشد. لحظه‌ای چیزی نگفت و به نظرم آمد که ممکن است کیث مُرده باشد. مطمئنم که او هم به همین فکر می‌کرد. گفتم بماند خانه. کیث گرسنه که بشود خودشتماس می‌گیرد. پرسه زدن توی شهر غریبه هیچ فایده‌ای ندارد و امکان ندارد این طوری بتواند کیث را پیدا کند. دزد پادگان را بیتا ابراهیمی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۷۰ صفحه پالتویی با جلد نرم و قیمت ۲۱ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.