جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

خبر-اتوبوس انرژی/ ده قانون برای تزریق انرژی مثبت به زندگی، کار و تیم‌تان

خبر-اتوبوس انرژی/ ده قانون برای تزریق انرژی مثبت به زندگی، کار و تیم‌تان کتاب «اتوبوس انرژی» نوشته جان گوردون، به همت انتشارات آموخته به چاپ رسیده است. صبح اولین روز هفته، زمانی که جرج به قصد رفتن به محل کارش خانه را ترک می‌کند، تایر پنچرشده‌ی ماشین را می‌بیند؛ تایری که پنچر شدنش را همسرش از مدت‌ها قبل اخطار داده است؛ اما تایر پنچرشده کمترین مشکل اوست. زندگی خانوادگی‌اش در شُرف نابودی است و در محل کار نیز با همکارانش مشکل دارد. بله، جرج با خطر نابودی زندگی خانوادگی‌اش و اخراج از کار روبه‌روست. اما درست در همین زمان، با راننده‌ی اتوبوسی ملاقات می‌کند که زندگی او را دگرگون خواهد کرد و ازدواج و کارش را از خطر نابودی نجات خواهد ‌داد. اتوبوس انرژی خوانندگان خود را به سواری الهام‌بخشی دعوت می‌کند که ۱۰ قانون تزریق انرژی مثبت به زندگی و کار را به آن‌ها آموزش می‌دهد. با خواندن این کتاب یاد می‌گیرید که چطور در خانه و محل کار، همیشه مثبت فکر کنید و اطرافیان‌تان را نیز به تفکر مثبت تشویق کنید. آنچه مسلم است همه‌ی ما در زندگی با چالش‌های زیادی مواجهیم. چالش‌هایی که انرژی ما را می‌گیرند و روحیه‌مان را تضعیف می‌کنند، تا جایی که تصور می‌کنیم ادامه‌ی مسیر غیر ممکن است. همین موقع است که باید سوارِ اتوبوس انرژی شویم و اطرافیان‌مان را نیز با خود همراه سازیم تا شور و شوق را دوباره به کار و زندگی‌مان تزریق کنیم. جان گوردون که تجربه‌ی زیادی در کار با رهبران، فروشندگان، سازمان‌ها، مدارس و ورزشکاران داشته، این داستان جذاب را با ایده‌هایی کاربردی ترکیب و به مخاطب عرضه داشته است. سخنرانی‌های انگیزشی او در شهرها و کشورهای مختلف، الهام‌بخش میلیون‌ها انسان در سراسر دنیا بوده و کتاب‌هایش همیشه در صدر فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های انگیزشی جای داشته‌اند. اگر به دنبال بهترین‌های خود، چه در کار و چه در بین اعضای تیم‌تان و چه در زندگی خانوادگی و چه در کنار همسر و فرزندان‌تان هستید، با اتوبوس انرژی همراه شوید و از سفر زندگی لذت ببرید.

جان گوردون

قسمتی از کتاب اتوبوس انرژی:

جرج همان‌طور که پشت میزش نشسته بود و کتابی را که مارتی داده بود، ورق می‌زد تا تمرین جذابی را برای تزریق انرژی مثبت به خودش پیدا کند، به چاک، دوست قدیمی‌اش، فکر کرد که توانسته بود، در دوران حباب اینترنت، حسابی پولدار شود. یادش آمد که چقدر از شنیدن خبر جدایی چاک و همسرش حیرت کرده بود. به ظاهرِ زندگی چاک فکر کرد. اگر از بیرون به چاک نگاه می‌کردی، هیچ‌چیز در زندگی‌اش کم نداشت؛ پول، خانواده، خانه‌ی بزرگ و خیلِ عظیمی از شرکت‌هایی که می‌خواستند چاک هدایت‌شان را به عهده بگیرد. جرج متوجه شد هیچ‌چیز همیشه آن طوری که در ظاهر به نظر می‌رسد، نیست و چاک واقعاً مشکلات شخصی بسیار زیادی داشت که بالاخره جایی سرریز کرده بود و بقیه زندگی‌اش را هم به نابودی کشانده بود. پس از اینکه نگاهی دقیق‌تر به زندگی چاک انداخت، یادش آمد هرگز او را خوشحال ندیده است. فکر کردن به چاک باعث شد بیشتر از هر زمان دیگری متوجه شود که اصلاً دلش نمی‌خواهد قدم در مسیری مشابه با مسیر چاک بگذارد. بقیه‌ی مردم هم احتمالاً فکر می‌کردند چاک و خانواده‌اش زندگی کاملی دارند. با خودش فکر کرد: اما اگر واقعیت را می‌دانستند، نظرشان هم فرق می‌کرد. نمی‌توان کسی را فقط از روی ظاهرش قضاوت کرد. حفظ ظاهر دیگر بی‌فایده است. دلش می‌خواست احساس خوبی داشته باشد. به همین دلیل وقتی به تمرین «پیاده‌روی تشکر» رسید، لبخندی بزرگ روی صورتش نقش بست. همین چند دقیقه پیش بود که داشت مطلبی درباره‌ی این نکته که از لحاظ فیزیکی و در یک زمان واحد، نمی‌توان هم با استرس دست‌وپنجه نرم کرد و هم شکرگزار بود می‌خواند. چیزی از خواندن این مطلب نگذشته بود که شروع به پیاده‌روی در اطراف ساختمان محل کارش کرد و مشغول بر شمردن موهبت‌های زندگی‌اش شد. می‌دانست اگر همکارانش او را در حال حرف زدن با خودش ببینند، فکر می‌کنند دیوانه شده است؛ اما برایش مهم نبود. بدون شک کمی مضحک به نظر می‌رسید. اما پیاده‌روی انرژی‌اش را زیاد کرده بود و شمردن موهبت‌ها هم باعث شده بود واقعاً احساس خوبی پیدا کند. همان‌طور که در کتاب خوانده بود، شکرگزار بودن، بدن و مغز را با اندروفین‌ها و احساسات مثبت پر می‌کند و اگر با پیاده‌روی ترکیب شود، معجون انرژی‌بخش و قدرتمندی خواهد بود. دقیقاً حق با کتاب بود. همان‌طور که داشت وارد ساختمان می‌شد، احساس کرد مثبت‌تر شده است، انرژی بیشتری دارد و آماده‌ی انجامِ مسئولیت‌های کاری روزانه‌اش است. با خودش فکر کرد: «حق با جوی است. غذا دادن به سگ مثبت باعث می‌شود احساس خوبی داشته باشم. حالا اگر بتوانم شیرهای محل کار را هم سیر کنم، حالم خوب می‌شود.» همان‌طور که داخل اتاق کارش می‌شد تا در جلسه‌ای که با اعضای تیمش درباره‌ی معرفی محصول جدید داشت شرکت کند، زیر لب خندید. اتوبوس انرژی را مریم اردکانی ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۱۷۴ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۲۳ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشی‌ها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.