جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
تنهایی الیزابت/ معمای بزرگ زن بودن
کتاب تنهایی الیزابت، شاهکار خواندنی ویلیام ترِوِر، به همت نشر بیدگل به چاپ رسیده است. ویلیام ترور را نه میشود روانشناس خواند نه کارآگاه، اما میتوان گفت که خصلتهای هر دو را دارد. او در این رمان، بستری شدنِ چهار زن را در بخش چهار اتاقۀ بیمارستان زنانِ لیدی اوگاستا هپتری بهانه قرار میدهد تا در زندگیشان سرک بکشد و از بیمها و شکستها، رازها و کابوسهایشان بگوید. ترور عاشق شخصیتهایی است که جامعه به آنها پشت کرده، آنهایی که نه به موفقیت دندانگیری دست یافتهاند و نه دیگر جوانی و زیبایی برگ برندهشان است. ترور در این رمان، تصویری واضح و پر از جزئیات از زندگی در لندن دهۀ هفتاد میلادی ارائه میدهد. جولین بارنز دربارۀ ترور میگوید: «ویلیام ترور نه یکی از چخوفهای ایرلند است نه حتی تنها چخوف ایرلند. او ویلیام ترور ایرلند بود و خواهد ماند.»قسمتی از کتاب تنهایی الیزابت:
لیلی همانطور عینک به چشم و کتاب به دست، توی تخت کمی گریه کرد. با خودش گفت شاید باید از بیمارستان برود. چطور میتوانست شش هفت هفتۀ دیگر یا شاید هشت هفتۀ دیگر طاقت بیاورد؟ دو سه بار دیگر بخش مری اتکینز پُر و خالی میشد. خانم ترینگ راهی خانه میشد. بقیه میآمدند و بعد از چند روز فکر میکردند یک عمر آنجا بودهاند. او را که در راهرو میدیدند میگفتند: «وای، چه جوری طاقت میآری؟» گریه که کرد سبک شد. اشکهایش را با دستمال کاغذی پاک کرد و شیشۀ عینکش را تمیز کرد. آن شب شیفتِ زن هندی نبود. زن دیگری که با نام دوریس میشناختش و یکبار قضیۀ عمل را برایش تعریف کرده بود، ساعت شش برایش ماهی و سیب آبپز آورد. بعد از غذا دوباره رفت دستشویی. باز سر و صورتش را شست و موهایش را برس زد و رژ لبش را تازه کرد. قرار بود کنت ساعت هفت بیاید. در بیمارستان یک دوشنبۀ معمولی دیگر در حال سپری شدن بود. در اتاق دارو، مقابل بخش مرکزی اتکینز، پرستار همپشر و پرستار سامربی چای مینوشیدند. در طبقۀ بالاتر، در دفتری با کاغذ دیواری زرد روشن، یکی از دو مترونِ بیمارستان، دوشیزه اندیکت، مشغول نوشیدن چای با بیسکویت شکری بود. خواهر اوکیف در اتاق کوچکی نزدیک بخش اولیویا هسلز از کتریای برقی توی ماگی پلاستیکی که محتوای آبِ انگور فرنگیِ ریبنا بود آب ریخت. در غذاخوری کارکنان، دکتر پننس و انترن دیگری به نام دکتر تاکر تست ساردین میخوردند. دکتر تاکر گفت: «یکی تو لینکلنشر دنبال شریک سوم میگرده. دارم جدی بهش فکر میکنم.» پرستار سامربی از شایعهای گفت که در بیمارستان دربارۀ آقای ازو سر زبانها افتاده بود. گفت: «کل قضیه عجیبه.» پرستار همپشر گفت: «شنیدم اهل نوشیدنه.» اما پرستار سامربی این قضیه را رد کرد و گفت: «عجیب بودن همسر جناب دکتر ربطی به نوشیدن ندارد.» پرستار همپشر گفت: «یه بار اومده بود اینجا. یادمه منتظرش نشسته بود تو سالن. خوشگل بود.» پرستار سامربی گفت: «ولی اونجور که ایلرد میگه اون زنش نبوده.» تا حرف پرستار ایلرد پیش آمد، سروکلۀ خودش هم که شیفت شب بود توی اتاق دارو پیدا شد؛ زود رسیده بود. تنهایی الیزابت را فرناز حائری ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۶۱۵ صفحه پالتویی با جلد سخت و قیمت ۷۶ هزار تومان چاپ و عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...