جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
بیوگرافی: کورت ونهگات
زادهی یازدهمین روز نوامبر ۱۹۲۲ در ایندیانا پولیس. ترکیب طنز سیاه با درونمایههای علمی_تخیلی ویژگیِ غالب آثار ادبی کورت ونهگات است. پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه کورنل، در حرکتی عجیب در ارتش ثبتنام کرد و خیلی زود، راهی نبرد جنگ جهانی دوم در اروپا شد؛ اما چند زمانی از پوشیدن لباس ارتش و شرکت در جبهههای جنگ دوم بینالملل نگذشته بود که بهدست قوای آلمان اسیر شد و در درسدن به زندان افتاد. بدشانسیهای ونهگات به همین جا محدود نشد و پس از چندی و درحالیکه او در درسدن زندانی بود، بمبافکنهای قوای متفقین این شهر را بمباران کردند. حمله به درسدن بیش از ۱۳۵ هزار کشته بر جای گذاشت و یکی از تراژیکترین رخدادهای جنگ جهانی دوم شد. با پایان جنگ، ونهگات به کشورش بازگشت و در رشتهی مردمشناسی، در دانشگاه شیکاگو ایلینوی مشغول به تحصیل شد. با آنکه پایاننامهی او در این دانشگاه مورد قبول واقع نشد و مردود شد، اما او پایاننامهاش را دستاوردی بزرگ میداند. او سپس در شرکت جنرالالکتریک در بخش تبلیغات، مشغول به کار شد. شغلی که تا زمان انتشار اولین کتابش در سال ۱۹۵۱، یعنی «پیانوی خودنواز»، در آن مشغول بود و از آن به بعد، تمام وقت خود را وقف نویسندگی کرد. زمانلرزه، پسری که از دخترها فراری بود، مرد بیوطن، گهواره گربه، جوجو رو نیگا و خدا حفظتان کند دکتر کهوارکیان از جمله آثار ترجمهشدهی کورت ونه گات به زبان فارسی است.قسمتی از کتاب «خدا حفظتان کند دکتر کهوارکیان»:
امروز صبح فهمیدم چه بر سر آدمهایی میآید که در کودکی خود میمیرند. درکِ این موضوع تصادفی بود، تهِ تونلِ آبی فرو رفته بودم تا با دکتر مری دی آینسوُرث مصاحبه کنم که در ۲۱ مارچ سال گذشته فوت شده بود. هشتاد و پنج سال داشت. در چارلوتس ویلِ ویرجینیا مُرد. بازنشسته بود، اما تا آخرین لحظهی عمر داشت روی روانشناسیِ رشد کار میکرد. آگهیِ درگذشتِ زیادی خوبِ روزنامهی نیویورکتایمز برای او، میگفت که او بیشتر از هر کسی دربارهی تأثیرهای درازمدت پیوند بین مادر و طفل در اولین سالِ زندگی تحقیق کرده است، یا برعکس، دربارهی نبودِ چنین پیوندی بین مادر و طفل. او روی طفلهای بیمادر در لندن مطالعه کرده بود، دربارهی همهجور مادری یا نبودِ مادری در اوگاندا کار کرده بود و بعد هم تحقیقش را همینجا توی ایالات متحده، پی گرفته بود. دکتر با استناد به شواهد علمیِ تأثیرگذاری نتیجه گرفته بود که اطفال در ابتدای زندگانیِ خود نیازمند پیوندی امن با داشتن تصویرِ یک مادر هستند، البته این در صورتی است که قرار باشد در آینده به پیشرفتی در زندگی خود دست یابند؛ در غیر این صورت، برای همیشه مضطرب باقی خواهند ماند. میخواستم با او دربارهی طبیعت در مقایسه با موضوعِ پرورش صحبت کنم و همچنین دربارهی خود مادری که من در دورانِ طفولیت داشتهام، حرف بزنم -شاید راهی طولانی تا تشریح خود من هم در پیش نبود. اما دکتر آینسوُرث سرِ این مسئله لبریز از هیجان بود که چقدر تئوریهایش در بهشت به شکل مؤثری به تأیید رسیدهاند. اصلاً دیگر به افتخاراتی که روی زمین دریافت کرده بود، اهمیتی نمیداد. مشخص شده در بهشت برای افرادی که در کودکی میمیرند، پرستارها، مدرسههای سرپرستی و مهد کودکهایی وجود دارند. مادرهای جانشینِ داوطلب و البته بعضی وقتها مادرهای واقعیِ خود بچهها، از آنها نگهداری میکنند، البته اگر مادر، خود نیز مرده باشد. همه مثل خلوچلها وابستهی این روحهای کوچولو میشوند، نازشان میکنند، لالا، لالا، لالا، بوس، بوس، بوس، گریه نکن کوچولو، مامانی دوستت دارد. شرط میبندم الان باد گلو داری. شرط میبندم الان خودت را خیس کردهای. ببین، دیدی بهتر شدی؟ وقت خوابیدن شده، بایبای، جی، جی، جی. و بچهها بزرگ میشوند تا فرشته باشند. پس فکر کردهاید فرشتهها از کجا میآیند؟! من کورت ونهگات هستم. برنامهام را در بخش تزریق مرگ هانتسویلِ تگزاس به پایان میبرم. تا برنامهی بعدی، جی، جی، جی و تاتا.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...