جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بر کرانه کنعان/ برنده جایزه والتر اسکات در کتابفروشی‌ها

بر کرانه کنعان/ برنده جایزه والتر اسکات در کتابفروشی‌ها رمان بر کرانه‌ی کنعان اثر سباستین بَری به همت نشر همان به چاپ رسیده است. سباستیان بری، شاعر، نمایشنامه‌نویس و رمان‌نویس ایرلندی، در پنجم ژوئیه ۱۹۵۵ در شهر دوبلین به دنیا آمد. او فعالیت‌های ادبی‌اش را با سرودن شعر آغاز کرد و اشعار مشهوری نظیر نقاش آب رنگ (۱۹۸۳)، شهر لفاظی‌ها (۱۹۸۵) و فنی هاوک برای همیشه به خاک میهن می‌آید (۱۹۸۹) را به چاپ رساند. ولی رفته رفته به نمایشنامه‌نویسی روی آورد و نمایشنامه‌های بسیاری از جمله دعاهای شِرکین (۱۹۹۰)، خیابان زنان سفید (۱۹۹۲)، بانوی ما از اِسلایگو (۱۹۹۸) و فِرد و جِین (۲۰۰۴) را به رشته‌ی تحریر درآورد و سرانجام بیشتر بر نوشتن رمان متمرکز شد و کتاب‌های بسیار موفقی از جمله جا و مکانِ اِنیاس مک‌نالتی (۱۹۹۸)، آنی دان (۲۰۰۲)، راه طولانی (۲۰۰۵)، نوشته‌های پنهانی (۲۰۰۸)، بر کرانه‌ی کنعان (۲۰۱۱)، آدم حسابی موقتی (۲۰۱۴) و روزهای بی‌پایان (۲۰۱۶) را نوشت. رمان‌های بَری جوایز ادبی زیادی را به دست آورده‌اند. از جمله همین رمانِ بر کرانه‌ی کنعان که در سال ۲۰۱۲ برنده‌ی جایزه‌ی والتر اسکات شد و یک سال قبل‌تر یعنی در سال ۲۰۱۱ نیز در لیست نامزدهای جایزه بوکر قرار گرفته بود. کنعان لی‌لی، پیرزن ایرلندیِ هشتاد و نُه ساله‎ای است که پس از مرگِ نوه‌اش تصمیم می‌گیرد سرگذشت خود را بنویسد، خاطرات بیش از هشت دهه‌ی نا‌آرام، از ایرلند تا آمریکا و از دوران کودکی تا ازدواج و مادری، از شادی‌ها و غم‌ها، امیدها و یاس‎ها، مثل هر زندگی دیگری ولی در سایه‌ی همیشگی از دست دادن. او عشق و رفاقت را می‌یابد ولی هرگز امکان لذت بردن از آن را برای مدت طولانی پیدا نمی‌کند. مردان زندگی‌اش هریک به دلیلی تصمیمی می‌گیرند که زندگی لی‌لی را تغییر می‌دهد و او را دلشکسته باقی می‌گذارد. بر کرانه‌ی کنعان داستان بردباری‌هاست، روایت از پا افتادن‌ها و برخاستن‌ها، ادای دِینی به همه‌ی آن‌ها که عزیزانشان را به نام آرمان‌های بلند از دست می‌دهند، ولی هربار که قلبشان می‌شکند، تکه‌هایش را جمع می‌کنند و به راهشان ادامه می‌دهند. این رمان روایت‌گر سرگشتگی پیرزنی است که خود را در آستانه‌ی بزرگترین تصمیم زندگی‌اش می‌بیند، تصمیم به تعیین سرنوشت خود.

در بخشی از کتاب بر کرانه کنعان می‌خوانیم:

آقای یوجِنیدیز، که صاحب داروخانه‌ی نبش خیابان مِین است، وقتی دید از کنار مغازه‌اش گذشتم و برخلاف معمول داخل نرفتم، دنبالم به پیاده‌رو آمد. البته رفته‌رفته دارم معنای کلمه‌ی معمول را فراموش می‌کنم، روزگاری را که تقریبا خانم بیر دیگری بودم که سرش به زندگی‌اش گرم بود و حتی وقتی بیل کیلومترها دورتر در صحرا بود، دلش با عشق او می‌تپید و در طول شب‌های دراز برای او دلشوره داشت. آن روزها صدای دریای خودمان را می‌شنیدم که در دوردست‌ها موج برمی‌داشت و نیزارها را در می‌نوردید و به پرندگان خفته‌ی مرداب می‌رسید، و از خودم می‌پرسیدم بیل در آن سرزمین بی دریا در چه حالی است و سعی می‌کردم با ساعت مچی پیچیده‌ای که به من داده بود، حساب کنم در خاورمیانه، که آن را مترادف عربستان می‌دانستم، ساعت چند است. کنعان

طزح جلد اصلی کتاب بر کرانه کنعان

آقای یوجِنیدیز بیرون آمد، با همان گام‌های کوچک همیشکی، چون مرد یونانی ریزنقشی است که البته شخصیت بسیار بزرگی دارد. -خانم بیر، تشریف بیاورید داخل، چیز جالبی برایتان دارم که مطمئنم خوشحالتان می‌کند دوست عزیز. به این ترتیب مجبور شدم در نور کم رمق خورشید دنبالش به داخل آن غار عمیق بروم... بر کرانه‌ی کنعان را سید میثم فدایی ترجمه کرده و اثر حاضر در ۲۷۱ صفحه‌ی رقعی با جلد نرم و قیمت ۳۰ هزار تومان چاپ و روانه بازار نشر شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.