تحلیل سوژه در ادبیات داستانی پسامدرن ایران
(تاریخ و نقد داستانهای فارسی،قرن 14،شخصیت پردازی در ادبیات)درباره کتاب
ادبیات مدرن و ادبیات پسامدرن شاید خط ممیز مشخصی نداشته باشد. اما فلسفهی مدرن و فلسفهی پسامدرن در اصلیترین وجه تعریفشان از هم جدا میشوند: «سوژه». میل به سوژهشدگی در فلسفهی مدرن و میل به گسست از عوامل سازندهی سوژهای منسجم و یکپارچه در فلسفهی پسامدرن، این خط ممیز است. توجه به این خط پررنگ تمایز است که ابهام در مدرن یا پسامدرنبودن متن ادبی را از بین برده، تکلیف خواننده و نویسنده را با شیوهی خوانش و نگارش متن مشخص میسازد.
نویسنده در کتاب پیش رو با نگاه به انسان بهعنوان یک سوژه به شناخت ویژگیها و نقش آن در متون ادبی پسامدرن میپردازد و در راستای بالابردن سطح زیباییشناسی و جلوگیری از تولید اثر بیکیفیت، توجه به نقد ادبی را پیشنهاد میدهد. همچنین با نقد تعدادی از آثار بهظاهر پستمدرن ایرانی، به بررسی آنها از لحاظ تطبیق با ویژگیهای ادبیات داستانی پسامدرن میپردازد.
نویسنده در کتاب پیش رو با نگاه به انسان بهعنوان یک سوژه به شناخت ویژگیها و نقش آن در متون ادبی پسامدرن میپردازد و در راستای بالابردن سطح زیباییشناسی و جلوگیری از تولید اثر بیکیفیت، توجه به نقد ادبی را پیشنهاد میدهد. همچنین با نقد تعدادی از آثار بهظاهر پستمدرن ایرانی، به بررسی آنها از لحاظ تطبیق با ویژگیهای ادبیات داستانی پسامدرن میپردازد.
بخشی از کتاب
زمان در داستان پستمدرن، زمان تقویمی نیست. در چنین زمانی، بازگشت به گذشته نیز در زمان حال اتفاق میافتد. این به معنای درهم ریختن زمان حال و گذشته (که از شگردهای ادبیات مدرن است) نیست، بلکه در چنین شرایطی اصولا گذشته یا حال بودن زمان معنای خود را از دست میدهد. این وضعیت در صفحهی 166 به خوبی نشان داده شده است. در اینجا ابتدا سعید سپهر به عنوان نامزد توبا معرفی شده است. در چند سطر بعد توبا آشناییاش با سعید سپهر را انکار میکند و در چند سطر بعد توبا از سروان شیبانی دعوت میکند تا او را با نامزدش، سعید سپهر آشنا کند. این درحالی است که پیش از این، در صفحه 160 عنوان شده است که سعید سپهر پس از قتل سروان شیبانی به خواستگاری توبا آمده است.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر