تاریخ تلخ به روایت احمد شاملو
(نقد و تفسیر احمد شاملو،1304-1379)درباره کتاب
«تاریخ تلخ» اثری نوگرایانه است. نویسنده با جسارتی شگفتانگیز به روایتی تاریخی از زندگی و روزگار احمدشاملو پرداخته اما این روایت نه مبتنی بر اسناد رسمی یا آثار پرداخته شدهی قبلی، که بهطور کامل بر اساس سرودههای شاعر است، نویسنده موشکافانه و البته با حوصله و صبری چندساله با آثار شاعر خو گرفته، شأن نزول و نکات مختلف و شعر را کاویده، دقایق و زوایای مختلف زیست و زمانهی شاعر را از درون هر شعر برآورده و کتابی جذاب و خواندنی نوشته که پر از نکات تازه و بیان نشده از روزگار و زندگی شاعر است.
تاریخ تلخ خیلی زود مورد اقبال جامعهی کتابخوان قرار گرفت.
تاریخ تلخ خیلی زود مورد اقبال جامعهی کتابخوان قرار گرفت.
بخشی از کتاب
شاملو خود در مقدمهیی جنجال برانگیز بر روایتی دیگرسان از غزلهای حافظ گفته بود:
«حافظ راز عجیبی است…»
اما من شاملو را با تمام مانستهگی قامت بلند شعر و اندیشهاَش به حافظ، و با وجود همهی رازناکی، ایماژ و پیچیدهگی عمیق شعر بیماننداَش، نه رازی عجیب که نشانهیی غریب میدانم. از آنسان که پنداری بیگاهان و چند ده قرن یا هزارهیی زودتر به شتاب در سیارهی ما فرود آمده بود. هر چند به زبان و بیان و جان معاصر ما بود و بیش از همه ما به خود میبالیم که معاصر او بودیم و پیشتر از تمام اعضای اصلی و بدلی خانوادهی ما نزدیکترین خویشآوند ما بود، اما انگار حضور قاطع و خلاصه و معجزهوارش در هزارهی دوم کرهی ما سخت نامنتظر بود. در بادیهیی که کسی را یارای انتظار او نبود، پاتاوه نهاده بود…
گفتم شگفت. و استدلال میکنم شاملو فاشیست آنارشیستی بود که به همدستیِ تودهها در صف سوسیالیستها رخنه کرده بود و با نیهیلیستها، کرگدنوار نرد سرکشی و طغیان زده بود و در همه حال به دفاع از انسان بلندترین پرچم آزادی و برابری را بر ذروهی شعراَش برافراشته بود…
و شگفتتر آنکه مخالفان و معانداناَش نیز با احترام تمام پیش پایاَش بر میخاستند و با اینکه به جرم تشنیعِ کلاسیسیسم و تخریب عرصهی انحصاری “حافظ نامه” پژوهی و نقد تابوی فردوسی و سنتشکنی و تعرض به خرافه پرستی و هجو انواع حرفههای سیاه هنری و تشکیک در سابقه و حافظهی تاریخی و جز اینها به دادگاههای خود خوانده میبردندش اما با تمام این اوصاف گاه و بیگاه و به فرصت طلبانهترین شکل ممکن از شعر و اندیشهاَش آویزان میشدند تا مگر از نمداَش برای سرکچل خود کلاهی بدوزند.
و بهراستی شما در طول و عرض تاریخ قوال و قطور این کهن بوم و بر آدمیزادهیی را سراغ دارید که هتاکان و معاندان و دشمنان خونیاَش نیز، چنین حیرتانگیز زبان به ستایشاَش گشوده باشند؟!
«حافظ راز عجیبی است…»
اما من شاملو را با تمام مانستهگی قامت بلند شعر و اندیشهاَش به حافظ، و با وجود همهی رازناکی، ایماژ و پیچیدهگی عمیق شعر بیماننداَش، نه رازی عجیب که نشانهیی غریب میدانم. از آنسان که پنداری بیگاهان و چند ده قرن یا هزارهیی زودتر به شتاب در سیارهی ما فرود آمده بود. هر چند به زبان و بیان و جان معاصر ما بود و بیش از همه ما به خود میبالیم که معاصر او بودیم و پیشتر از تمام اعضای اصلی و بدلی خانوادهی ما نزدیکترین خویشآوند ما بود، اما انگار حضور قاطع و خلاصه و معجزهوارش در هزارهی دوم کرهی ما سخت نامنتظر بود. در بادیهیی که کسی را یارای انتظار او نبود، پاتاوه نهاده بود…
گفتم شگفت. و استدلال میکنم شاملو فاشیست آنارشیستی بود که به همدستیِ تودهها در صف سوسیالیستها رخنه کرده بود و با نیهیلیستها، کرگدنوار نرد سرکشی و طغیان زده بود و در همه حال به دفاع از انسان بلندترین پرچم آزادی و برابری را بر ذروهی شعراَش برافراشته بود…
و شگفتتر آنکه مخالفان و معانداناَش نیز با احترام تمام پیش پایاَش بر میخاستند و با اینکه به جرم تشنیعِ کلاسیسیسم و تخریب عرصهی انحصاری “حافظ نامه” پژوهی و نقد تابوی فردوسی و سنتشکنی و تعرض به خرافه پرستی و هجو انواع حرفههای سیاه هنری و تشکیک در سابقه و حافظهی تاریخی و جز اینها به دادگاههای خود خوانده میبردندش اما با تمام این اوصاف گاه و بیگاه و به فرصت طلبانهترین شکل ممکن از شعر و اندیشهاَش آویزان میشدند تا مگر از نمداَش برای سرکچل خود کلاهی بدوزند.
و بهراستی شما در طول و عرض تاریخ قوال و قطور این کهن بوم و بر آدمیزادهیی را سراغ دارید که هتاکان و معاندان و دشمنان خونیاَش نیز، چنین حیرتانگیز زبان به ستایشاَش گشوده باشند؟!
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر